برگشت در وقت اضافه

از اخرین باری که نوشتم حدود یک ماه و نیم میگذره.اوایل بخاطر دغدغه زیاد ذهنی کمبود نوشتن رو متوجه نمیشدم ولی به مرور انباشت حرف های نگفته رو در خودم حس میکردم.
گرچه چیز خاصی برای گفتن پیدا نمیکنم ولی بودن جایی که بشه احساسات روزانه رو،چه خوب و بد در اون ثبت کرد برام حس میشد.
مهمترین مشکل هم پیدا کردن جایی برای نوشتن بود.خیلی به این موضوع فکر کردم که توی تلگرام بنویسم ولی از اونجایی که هر لحظه احتمال حذف اکانت به سرم میزنه پس قطعا نمیتونست جای خوبی باشه.اما اینجا رو میتونم تا اخر نگه دارم و مثل سری های قبل نخوام که حذفش کنم.
گاهی فکر میکنم برگشتنم و خوندن چیزایی که نوشتم تا چه حد بدرد اینده و روزایی که شاید سخت تر و غمگین تر از حالا باشه میخوره؟و همیشه جوابم یه هیچی خالیه...

۰ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
About me
چو گل در دست بیداد تو پرپر شد
نگاه من
کلمات کلیدی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان